-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 8 شهریورماه سال 1391 13:30
دل خورشید که بگیرد؛ قبل از هر چیز، روزگار من و تو سیاه است ... من می نویسم و تو نمی خوانی؛ اما چون، مخاطب تویی؛ مدیونم اگر ننویسم ...! اگر هیچ وقت بعد از هر لبخندی خدا را شکر نمی کنید؛ حقی نخواهید داشت بعد از هر اشکی از او گله مند باشید ... خدای من؛ مردم همه شکر نعمت های تو را می کنند؛ اما من، شکر بودنت؛ تو نعمت منی...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 28 مردادماه سال 1391 13:34
خوش به حال فرهاد؛ که تلخ ترین خاطره زندگی اش هم شیرین بود ...! خدا عاشق که میشه؛ همه چراغ هارو خاموش می کنه، جز چند تا شمع؛ و شروع می کنه به شعرسرایی و شعرخوانی؛ اون وقت اگه به آسمون نگاه کنی؛ غزل های خدا بهت چشمک می زنند؛ و شاه بیت غزل هاش هم که همیشه، ماهه ... هر چقدر هم که بگویی : تنهایی خوب است؛ هم من و هم تو می...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 19 مردادماه سال 1391 11:20
السلام علیک یا أباصالح المهدی ادرکنی «عج» خوب است ما هم مثل باران حس بگیریم هر شب سراغی از گل نرگس بگیریم .. این من و حجم شب و دستان خالی و خدا؛ آسمانی تیره و اشک و سکوت و انزوا؛ ناله های جانگداز و گریه و امن یجیب؛ قبله و قلب و جوارج جملگی غرق دعا ... السلام علیک یا علی بن موسی الرضا «علیه السلام» در تلاطم زندگی، قطب...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 16 مردادماه سال 1391 22:07
همچنان که می گذری، به همه چیز نگاه کن؛ و در هیچ جا درنگ مکن، به خود بگو که؛ تنها خداست که گذرا نیست ... به خدا دست خودم نیست اگر می رنجم؛ من صبورم اما؛ بی دلیل از قفس کهنه ی شب می ترسم؛ بی دلیل از همه ی تیرگی تلخ غروب؛ و چراغی که تو را، از شب متروک دلم دور کند می ترسم؛ من صبورم اما؛ آه، این بغض گران صبر نمی داند چیست...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 13 مردادماه سال 1391 15:14
خداوندا؛ دقیق یادم نیست آخرین بار؛ کی خود را پیدا کردم؛ اما خوب یادم هست؛ هر گاه که گم شدم؛ دستم در دست تو نبود ... ...... خدایا؛ ببخش مرا؛ برای گناهانی که لذتش رفته؛ اما مسئولیتش مانده ... ..... راهی جز سقوط ندارد برگ پاییزی؛ وقتی می داند درخت؛ عشقِ برگِ تازه ای در سر دارد ... ..... می کوشم غم هایم را غرق کنم، اما؛...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 10 مردادماه سال 1391 12:09
ما از نسل ماسه نیستیم؛ از نسل صدفیم، صدف هایی که؛ به پاس اقامتی یک روزه، تا دنیا دنیاست؛ صدای دریا را برای هر گوشی زمزمه می کنند ...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 10 مردادماه سال 1391 12:08
لازم است گاهی در زندگی؛ بعضی آدم ها را گم کنید؛ تا خودتان را پیدا کنید ...!
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 9 مردادماه سال 1391 11:44
دلم شکسته از این لحظه ها که بیمار است و بغض و هق هق و ناله. کسی گرفتار است کسی به جرم فقط یک امید، می میرد سری که رفته به سجده لیاقتش دار است دگر به آتش نمرودها گلستان نیست چه ابتلای عظیمی دوباره در کار است؟ دوباره قصه ی تلخ هجوم بی دینان دوباره غربت مومن . و باز تکرار است گریز می زند این روضه ها به عاشورا و مثل اینکه...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 8 مردادماه سال 1391 18:21
در زندگی هیچ کس را تحقیر نکنید و آزار ندهید؛ شاید امروز قدرتمند باشید، اما یادتان باشد؛ زمان از شما قدرتمندتر است ...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 8 مردادماه سال 1391 18:20
بعضی از آدمها همیشه نمکدان اند؛ مراقب زخم هایتان باشید ...!
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 7 مردادماه سال 1391 19:15
در این دنیا به هیچ کس وابسته نباش؛ حتی سایه ات در هنگام تاریکی تو را ترک خواهد کرد ...!
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 6 مردادماه سال 1391 12:01
ظرف غذای نذری همسایه را نگرفتم، هاج و واج نگاهم کرد؛ گفتم: غذا داریم و این زیادی است؛ به او نگفتم که، اگر فقط ده دقیقه سر کوچه بایستد؛ حتماً یک نفر را می بیند که سطل آشغال بزرگ را می کاود، برای یافتن لقمه ای نان؛ دور و برم پر است از یتیم، نیازمند و کودکان خیابانی؛ یک محل را نذری می دهید؛ بی آنکه حواستان باشد،...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 5 مردادماه سال 1391 11:46
چشمی به تخت و بخت ندارم مرا بس است یک صندلی برای نشستن کنار تو
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 3 مردادماه سال 1391 11:25
۱۲ نکته اخلاقی از رجبعلی خیاط را در ادامه بخوانید: نکته۱- اگر ما به قدر ترسیدن از یک عقرب، از عِقاب خدا بترسیم، عالَم اصلاح می شود. نکته۲- تو برای خدا باش، خدا و همه ملائکه اش برای تو خواهند بود. «مَن کانَ لله، کان الله لَه» نکته۳- سعی کنید صفات خدایی در شما زنده شود؛ خداوند کریم است، شما هم کریم باشید. رحیم است، رحیم...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 3 مردادماه سال 1391 10:45
مدت هاست تنها چیزی که مرا یاد تو می اندازد؛ طعنه های دیگران است؛ شاید اگر این «دیگران» نبودند؛ تو زودتر از اینها؛ برای من، مُرده بودی ...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 29 تیرماه سال 1391 19:39
شاهد مرگ غمانگیز بهارم چه کنم ابر دلتنگم اگر زار نبارم چه کنم نیست از هیچ طرف راه برون شد ز شبم زلف افشان تو گردیده حصارم چه کنم از ازل ایل و تبارم همه عاشق بودند سخت دلبسته این ایل و تبارم چه کنم من کز این فاصله غارت شده چشم توام چون به دیدار تو افتد سر و کارم چه کنم یک به یک با مژههایت دل من مشغول است میلههای...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 29 تیرماه سال 1391 19:37
با سایه تو را نمیپسندم عشق ست و هزار بدگمانی
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 28 تیرماه سال 1391 13:43
سعی کن تنها کسی را که در تنهایی ات راه می دهی خدا باشد؛ و سعی کن تنهایی ات آنقدر بزرگ باشد که خدا در آن جای گیرد ...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 28 تیرماه سال 1391 13:42
چه تلاش بی فایده ای؛ خودش رو از قرص های آرامبخش پر کرده بود؛ اونکه قلبش رو از یاد خدا خالی کرده بود ...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 26 تیرماه سال 1391 20:09
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا «علیه السلام» دلم شکسته، دلم را نمی خری آقا؟ مرا به صحن بهشتت نمی بری آقا؟ اگر چه غرق گناهم ولی خبر دارم؛ تو آبروی کسی را نمی بری آقا ...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 25 تیرماه سال 1391 18:11
مژده بادا که شب از کوچه ما رد شده است تا اذان راهی نیست یک قدم مانده به صبح همه بیدار شدند آخرین قول خدا در راه است
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 25 تیرماه سال 1391 15:58
چــرا آدمـــا نمیـــدونن بعضــــــــی وقتهــــا خـــــداحافـــــظ یعنـــــــی : " نــــذار برم " یعنـــــــی بــرم گــــردون سفــــت بغلـــــم کـــن ســـــرمو بچـــــسبـــون به سینــــه ت و ........ بگــــــو : "خداحافــــظ نداریم بیخــــــود کــــردی میگی خداحافـــــظ مگـــــه میـــذارم بــــری؟!!...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 20 تیرماه سال 1391 19:40
آقا اجازه! دست خودم نیست خستهام! در درس عشق من صف آخر نشستهام! یعنی نمیشود که ببینم سحر رسید؟ درس غریبِ غیبت کبرا به سر رسید. آقا اجازه! بغض، گرفته گلویمان؛ آنقدر رد شدیم که رفت آبرویمان استاد عشق! صاحب علم! گل بهشت! باید که مشق نام تو را تا ابد نوشت!
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 14 تیرماه سال 1391 19:18
حقیقتی کوچک برای آنانی که می خواهند زندگی خود را صد در صد بسازند!!! اگر A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y Z برابر باشد با 1, 2, 3, 4, 5, 6, 7, 8, 9, 10, 11, 12, 13, 14, 15, 16, 17, 18, 19, 20, 21, 22, 23, 24, 25,26 آیا برای خوشبختی و موفقییت تنها تلاش سخت کافیست؟ (Hard work)تلاش سخت H+A+R+D+W+O+ R+K...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 14 تیرماه سال 1391 19:13
ای مدنی برقع مکی نقاب سایه نشین چند بود آفتاب * گر مهی از مهر تو سویی بیار گر گلی از باغ تو بویی بیار * منتظران را به لب آمد نفس ای ز تو فریاد ، تو فریاد رس * سوی عجم ران منشین در عرب زرده روز اینک و شبدیز شب * ملک نو آرای و جهان تازه کن هر دو جهان را پر از آوازه کن * سکه تو زن تا امرا کم زنند خطبه تو خوان تا خطبا دم...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 12 تیرماه سال 1391 14:12
قول داده ام گاهی هرازگاهی؛ فانوس یادت را میان این کوچه های بی چراغ و بی چلچله، روشن کنم؛ خیالت راحت، من همان منم؛ هنوز هم در این شب های بی خواب و بی خاطره؛ میان این کوچه های تاریک پرسه می زنم؛ اما به هیچ ستاره ای دیگر، سلام نخواهـم کرد ...!
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 12 تیرماه سال 1391 14:09
گفت : دعا کنی، می آید؛ گفتم : آنکه با دعا بیاید به نفرینی می رود؛ خواستی بیایی، با دعا نیا، با دل بیا ...
-
داستانی جالب
شنبه 13 خردادماه سال 1391 15:28
ما در سالن غذاخوری دانشگاهی در اروپا هستیم. یک دانشجوی دختر با موهای قرمز که از چهرهاش پیداست اروپایی است، سینی غذایش را تحویل میگیرد و سر میز مینشیند. سپس یادش میافتد که کارد و چنگال برنداشته، و بلند میشود تا آنها را بیاورد. وقتی برمیگردد، با شگفتی مشاهده میکند که یک مرد سیاهپوست، احتمالا اهل ناف آفریقا (با...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 12 خردادماه سال 1391 13:24
صدای خنده خدا را می شنوی ...!؟ دعاهایت را شنیده و به آنچه محال می پنداری می خندد ...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 12 خردادماه سال 1391 13:23
هیچ وقت قول یک پسر بچه را جدی نگیر؛ اما همیشه از تهدیدات یک دختر بچه بترس ...!