ای پادشه خوبان...داد از غم تنهایی...

همره باد سحر سفری باید کرد تا دیار گل سرخ تا صریح لب شیرین نگار

ای پادشه خوبان...داد از غم تنهایی...

همره باد سحر سفری باید کرد تا دیار گل سرخ تا صریح لب شیرین نگار


دل خورشید که بگیرد؛

قبل از هر چیز، روزگار من و تو سیاه است ...




من می نویسم و تو نمی خوانی؛

اما چون، مخاطب تویی؛

مدیونم اگر ننویسم ...!




اگر هیچ وقت بعد از هر لبخندی خدا را شکر نمی کنید؛

حقی نخواهید داشت بعد از هر اشکی از او گله مند باشید ...




خدای من؛

مردم همه شکر نعمت های تو را می کنند؛

اما من، شکر بودنت؛

تو نعمت منی ...




تلخ ترین حرف : دوستت دارم، اما ...؛

شیرین ترین حرف : اما، دوستت دارم ...؛

به همین راحتی جابه جایی کلمات زندگی را دگرگون می کند ...




وقتی آدم ها فقط هنگام نیاز؛

به یاد شما می افتند، ناراحت نشوید؛

به خودتان ببالید که مانند یک شمع؛

در هنگام تاریکی، به ذهن آن ها خطور می کنید ...



خلق کن از هیچ، همه چیز؛

همان طور که خلق شدی از هیچ ...!



در زندگی اختیار بادها دست ما نیست؛

ولی اختیار بادبان ها دست ماست ..



ابرها به آسمان تکیه می کنند؛

درختان به زمین؛

و انسان ها به مهربانی هم ...



سوزش شلاقی که بیدارم کند؛

بهتر از نوازش دستی ست که خوابم کند ...!



همیشه توان این را داشته باش؛

تا از کسی یا چیزی که آزارت می دهد؛

به راحتی دل بکنی ...!



السلام علیک یا علی بن موسی الرضا «علیه السلام»

 

اومدم تا ببینم لحظه عاشق شدنو؛

به دلم افتاده بود صدا زدین آقا منو؛

دل تنهامو آوردم با یه دنیا دلخوشی؛

کمتر از آهو که نیستم می شه ضامنم بشی ...



در زندگی نه گُل باش که اسیر خاک شوی؛

نه باران باش که بر خاک بیفتی؛

خاک باش؛

که گل از تو بروید و باران بر تو ببارد ..



شنیده ام که :

«کسانی شبیه و شکل مرا»؛

کنار پنجره ی فولاد می‌دهند شفا ...



می دونی تلخ ترین درد چیه ...؟

تو بخوای؛

اونم بخواد؛

ولی خدا نخواد ...



در شگفتم از آن که کوه را مى شکافد تا به معدن جواهر دست‏ یابد؛

ولی خویش را نمی کاود تا به مخزن حقایق برسد ...!



فراموش نکن؛

قطاری که از ریل خارج شده، ممکن است آزاد باشد؛

ولی راه به جایی نخواهد برد ...!



تو را به تمام آسمان سپردم؛

تا همیشه بر زمینِ دلم بباری ..



خانه های آن کسانی می خورد در بیشتر؛

که به سائل می دهند از هر چه بهتر، بیشتر ...



برای آغاز دوستی؛

یک سلام و یک لبخند؛

برای ادامه اش؛

یک عمر، صداقت و محبت لازم است ...



نیمکتِ با هم بودنمان تنهاست؛

من، دل نشستن ندارم؛

تو، دلیل نشستن ...!



عمق نگرانی های ما؛

فاصله ی ما را از خدا نشان می دهد ...




نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد